مرد بودن يعني اين
اون مردایـــــــی که با یـــه نــــه گفتنشون
میفهمـــــی که دیگــــه نبایــــــد اصـــــرار کنــی
اونــــی که قبل از مهمونــــــی بایــــد لباستـــــو
نشـــــون بــــــدی تا تاییـــــدش کنــــــه
اونـــی که وقتی بهتــــ اخـــــــم میکنه
باید شالتــــــــو بکشـــــی جلــــــــو
اونـــــی که وقتــــــی میخــــــــوای از پیشش بــــری
دست میکشه رو لبتـــــ و میگـــــــــه
کمـــــــرنگ کــــــن اون رژتـــــــو
اونــــــــــی که وقتــــــــی تــوی یه جمعید از بغلتــــ تکـــــــون نمیخــــوره
اونـــــی که تـــــوی سرمــــــــا یـــــــخ میـــــــزنــــــــه
ولی وایمیسه ســـــــر کوچــــه تا تـــــو بــــری توی خونـــــــــه
اونـــی که اگه بخوای اشتباه کنـــی پیش خـــــودت میگــــــی
اگه بفهمـــــــــه میکشتم
اونی که خنــــــــده و شیطونیــــــــــاش فقط و فقط مــــــــــال خــــــــــودتــــــــه
و اخمش مــــــال بقیــــــــــــه
به این میگــــــــن
مــــــــــــــــــــــــــرد.{اين زوج تو برنامه ماه عسل اومدن وداستان زندگيشونو تعريف كردن اگه ديدين.}

يه روز بهم گفت:
یه روز بهم گفت:
«میخوام باهات دوست باشم؛آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام»
بهش لبخند زدم و گفتم:
«آره میدونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»
یه روز دیگه بهم گفت:
«میخوام تا ابدباهات بمونم؛ آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام»
بهش لبخند زدم و گفتم:
«آره میدونم فكر خوبیه.من هم خیلی تنهام»
یه روز دیگه گفت:
«میخوام برم یه جای دور، جایی كه هیچ مزاحمی نباشه
بعد كه همه چیز روبراه شد تو هم بیا آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام»
بهش لبخند زدم و گفتم:
«آره میدونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»
یه روز تو نامهش نوشت:
«من اینجا یه دوست پیدا كردم آخه میدونی؟من اینجا خیلی تنهام»
براش یه لبخند كشیدم وزیرش نوشتم:
«آره میدونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»
یه روز یه نامه نوشت و توش نوشت:
«من قراره اینجا با این دوستم تا ابد زندگی كنم آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام»
براش یه لبخند كشیدم و زیرش نوشتم:
«آره میدونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»
حالا دیگه اون تنها نیست و من از این بابت خیلی خوشحالم
و چیزی که بیشتر خوشحالم می کنه اینه که نمی دونه
(من هنوز هم خیلی تنهام)
ياد ياد


حرف هاي ناگفته
سلام عزیزم
دیدی دیروز چقد حرف برا گفتن داشتیم؟ اصن حرف کم نمیاوردیم.چه روز سختی داشتیم
روز گریه بود. روز جدای.روز مرگ.روز عذاب
میبینی روزش چقد فرق داشت؟
الان ک دارم برات مینویسم سرکارم جلوی همه گریم گرفته
دیگه نفسم بالا نمیاد.
بی تو موندن خیلی سخته
همش صفحه گوشیمو نگاه میکنم
دستم میره برات بگم اشتباه کردم میام پیشت
ولی یه حسی بهم میگه بذار راحت باشه
تو هیچی برا اون نداری. تو با برگشتنت آیندشو,زندگیشو خراب میکنی
امیدورام این تصمیمی که گرفتم درست باشه
بخاطرتو رفتم چون نخواستم زندگیتو با من خراب کنی
من هیچی تو این دنیا ندارم
اسمتو رو قلبم هک کردم تا هیچوقت از یادم نری
بعضی ادمارو خدا اشتباهی زمین اورده اونا فرشته هستند توهم اشتباهی آورده شدی
دیشب وقتی در جواب بدی که بهت کردم اون حرفارو بهم میگفتی داشتم از خجالت آب میشدم
من از بودن خودم خجالت میکشم. و از تمام ادامای که منو هم مثل خودشون دل سنگ کردن متنفرم.
من به این بدی نبودم.احساس داشتم,دل کسیو نشکونده بودم,حاظر بودم خودم عذاب بکشم ولی کسی رو عذاب ندم.
عزیز من,عشق من,نفس من,وجود من, توهم دلت سنگ باشه منو دور بنداز
نبینم گریه کنی,طاقت گریه هاتو ندارم
بازم برات حرف دارم . دلم برا تو مینویسه بازم بیا بخون
درآغوش عشق
برایم کف زدند..........و در آغوشم گرفتند
تایید و تشویقم کردند.......... کـه آخر فراموشت کردم
دیگر تا ابد بر لبانم لبخندی تصنعی مهمان است
اما........بین خودمان باشد............
هنوزم تنــــــــــها دلبرکم تو هستی
my love for you

خسته ام
ﭼﺸﻤﻬﺎﻱ ﺧﻴﺮﻩ ﺑﻪ ﺭﻭ ﺑﺮﻭﻳﻲ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺘﯽ
اشك مرد
تو مردی و می دانی که دیده شدن اشک هایت چطور بر دیوار غرورت ترک می اندازد. تو مردی و می دانی که چرا ظرف دل مرد لبریز می شود، فریادی می خواهد تا درون سینه اش بپیچد و همه ذرات بدنش را از دردش پر کند. احتمالا این را هم می دانی که دوش آب حمام تنها چشمی است که تمام کارش ریختن اشک است!
چه لذت بخش است زیر دوش آب اشک ریختن... گناه سرخی چشمانت را به گردن سوزش چشم می اندازی... غرورت نمی شکند، دورغی بزرگ می گویی که این ها قطرات آب است، اشک نیست...
تنها تکان خوردن شانه هایت بی دلیل می ماند... آنرا هم با چند قهقه ی الکی محکوم کن...
life

بي حضور تو
در انتظار توام
در چنان هوایی بیا
که گریز از تو ممکن نباشد
..
تو
تمام تنهاییهایم را
از من گرفتهای
خیابانها
بی حضور تو
راههای آشکار
جهنماند
تو ميماني
نمیمیرد دلی کز عشق میگوید
و دستانی که در قلبی، نهال مهر میکارد
نمیخوابد دو چشم عاشق نور و طلوع روشن فردا
و خاموشی ندارد، آن لبان آشنا، با ذکر خوبیها
نخواهد مُرد آن قلبی که در آن عشق جاوید است
تو میمانی
در آواز پرستوهای آزاد و رها
آن سوی هر دیوار
تو میخوانی
بهاران با ترنمهای هر باران
تو میبینی
گل زیبای باورهای نابت، غنچه خواهد کرد
نهال پاک ایمانت، دوباره سبز خواهد شد
نسیم صبح،
عطر آن سلام مهربانت هدیه خواهد داد
و با امواج دریا
بوسه بر دستان ساحل میزنی با عشق
تو را با مرگ کاری نیست
تو، خاموشی نخواهی یافت
الهی روح زیبا در بدن داری
تو نامیرای جاویدی
تو در هر شعله میمانی
تو در هر کوچه باغ عاشقی
با مهر میخوانی
و آواز تو را
حتی سکوتت را
لبان مردمان شهر، میبوسد
دوباره عشق میجوشد
تو چون نوری
سیاهی میرود،
اما تو میمانی..
كاش..........
کاش میدیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
میتابانیبال مژگان بلندت را
میخوابانی
آه وقتی که توچشمانت
آن جام لبالب از جاندارو را
سوی این تشنه جان سوخته میگردانی
موج موسیقی عشق
از دلم میگذرد
روح گلرنگ شراب
در تنم میگردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم میکند ای غنچه رنگین، پرپر
من در آن لحظه که چشم تو به من مینگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطان خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را میبینم
بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش میگفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
نمك زندگي
سلام تا به حال با عشقت دعوا كردي بهت توصيه ميكنم كه اينكارو نكني چون بد عاقبتي داره ولي من كه عاشق عصبانيتشم خوب نمكه ديگه مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلطان عشق+2 سرطان را تكذيب كرد
دروغ بگو تا باورت کنند
آب زیر کاه باش تا بهت اعتماد کنند
بی غیرت باش تا آزادی حس کنند
خیانت هایشان را نادیده بگیر تا آرام باشند
کذب بگو تا عاشقت شوند
هرچه نداری بگو دارم
هرچه داری بگو بهترینش را دارم
اگه ساده ای ، اگه راستگویی ، اگه باوفایی ، اگه با غیرتی
اگه یکرنگی بدان که همیشه تنهایی رفیق …انرژی مثبت و اجرای قوی «مرتضی پاشایی» پاسخ قاطع به شایعات مرتضی پاشایی خواننده آلبوم «یکی هست» این روزها به شدت درگیر اجراهای تور شهرستان خود است و طی روزهای گذشته نیز در شهرهای شمالی کشور به اجرای کنسرت پرداخته است.
پاشایی هفته گذشته به مدیریت مهدی کرد در شهر چالوس و با استقبال مخاطبین به اجرای برنامه پرداخت.
اگر عشق نبود
از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود
بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود
این دایره کبود اگر عشق نبود
از آینه ها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود
در سینه ی هر سنگ، دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود
بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود
از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود